سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یه انشای باحال دیگه

اینم یه انشای گوگولی دیگه واسه ی شما . معلممون گفته بود ، ازسرگذشت خودتون انشا بنویسین ، منم چون هیچی یادم نمی اومد یه نوشته ی خیالی نوشتم . یادتون نره ، نظربدین . این کارتون به بهترشدن وبلاگم کمک میکنه .

به نام خدا

سلام ، من یه نفری هستم که چون کارهای غیرقانونی زیادی کردم ، اسممونمیگم . ولی دوست دارم سرگذشتموبراتون تعریف کنم . من توی یه سالی به دنیا اومدم ، که توی اون سال به دنیا اومدن ممنوع بود ، اما چون من به دنیا اومده بودم ، مامان وبابام مونده بودن چه کارکنن . دوسال صبرکردن ومن توانایی حرف زدن پیداکردم ، بعدش ازم نظرخواستن ، منم گفتم که بهتره با ساعت زمان روببریم به کودکی . مامان وبابام موافقت کردن ومن به کودکی رسیدم . چه  کودکی ... یه بچه ی مودب وبا تربیت ویه کوچولو، خود شیرین . رئیس جمهور، که به ادب من حسادت می کرد کودک بودن را هم ممنوع کرد ، وقرارشد همه ی کودک ها روداربزنن . ما هم مجبورشدیم خانوادگی ، شبونه ، با قاشق تونل بکنیم وازکشورخارج شیم . جاتون خالی ، رفتیم افغانستان . تا سرمونواززمین درآوردیم، یه گله شتر، ازروسرامون ، رد شد . ازیه بیابون سردرآورده بودیم . بعدشم ، یه ترکش خورد به قلب یکی ازموهام ، ما به سازمان بنیاد شهید افغانستان مراجعه کردیم ، وگفتیم که توجنگ ، ترکش خوردیم . اونا هم که خیلی به مبارزین اهمیت می دادند ، فوراً بهمون یه کاسه آش کشک دادند . ما هم با خوشحالی تمام ، ازاداره بیرون اومدیم وشروع کردیم به خوردن آش .

یه دو سه ماهی صبرکردیم ، تا بارون بیاد . وقتی بارون اومد ، مامانم کاسه ی آش روشست وبرگردوند به اداره . بابام هم یکی ازقاشق هایی که باهاش زمینوکنده بودیم روورداشت ، زمینودوباره کند وبرگشت ایران . یه روزنامه خرید ودوباره اومد افغانستان . متوجه شدیم که رئیس جمهورقبلیه عوض شده ، قانوناش هم عوض شده . ما هم خوشحال شدیم ودوباره همه برگشتیم ایران .

زمان می گذشت ومن بزرگترمی شدم تودانشگاه رشته ی گنگستری با گرایش آدم کشی روانتخاب کردم . خیلی حال می داد مردم کلی پول بهم میدادن ومن به جاش آدم ها رومی کشتم . یه باردستگیرشدم وقرارشد اعدام شم اما وقتی تودادگاه به قاضی گفتم که من هنوزجوونم ، قاضی گفت : بروولی تکرارنشه !!! منم رفتموحرف قاضی روکردم آویزه ی گوشم ودیگه آدم نکشتم . ولی هنوزکه هنوزبود ، مردم ازم میترسیدن . منم ازترسشون سوء استفاده کردم وتوریاست جمهوری نامزد شدم ، کل کشورازترس بهم رای دادن .

حالا من رئیس جمهورم وزندگی خیلی خوبی دارم . اگه بخواین میتونین بیاین خونم وبهم سربزنین . اینم آدرس :

دیوونه خونه ی دی ، اتاق 37 ، تخت سوم .